در دو بخش قبلی اشاره شد که دو مولفه «توسعه علم» و «توسعه فناوری»، مهمترین حلقه «اقتصاد دانش بنیان» است؛ و گفتیم «توسعه علم» که وظیفه مراکز آموزش عالی کشور است دارای چالش های اساسی هستند، و باید به بازشناسی و آسیب شناسی وضعیت امروز دانشگاه های کشور بپردازیم.
خبرنامه دانشجویان ایران: در دو بخش قبلی اشاره شد که دو مولفه «توسعه علم» و «توسعه فناوری»، مهمترین حلقه «اقتصاد دانش بنیان» است؛ و گفتیم «توسعه علم» که وظیفه مراکز آموزش عالی کشور است دارای چالش های اساسی هستند، و باید به بازشناسی و آسیب شناسی وضعیت امروز دانشگاه های کشور بپردازیم.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در بخش دوم تعامل میان اساتید، اساتید و دانشجویان، و تعامل میان دانشجویان با یکدیگر پرداختیم. حال در ادامه به آسیب شناسی تحصیلات تکمیلی در دانشگاه ها می پردازیم.
سعید زیباکلام در «خلاف جریان»، مسئله تحصیلات تکمیلی را از سه منظر دارای چالش جدی دانسته است؛ 1- وضعیت اشتغال اصلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی، 2- وضعیت دروس و نحوة ارزیابی آنها، و 3- وضعیت رسالهها.
** اشتغال مسئله اول دانشجویان ارشد به بالا و بی توجهی اساتید
نخستین مفصلی که در این محور باید به آن توجهداشت این است که دانشجویان تحصیلات تکمیلی غالباً شاغل هستند. و این یعنی، دوران تحصیلات تکمیلی که نوعاً دانشجو قدری از شور و شوق جوانی فاصله گرفته و جاافتادگی سنّی و پختگی اجتماعی بیشتری یافته و میتوان از او انتظار نگرشی بهمراتب سنجیدهتر و غیراحساسیتر نسبت به رشتة تحصیلی و ادامه تحصیل داشت، عمده انرژی و وقت او صرف کاری میشود که بیرون از دانشگاه بدان اشتغال دارد. نتیجة این وضع آن است که بیشترین فعالیت دانشجویی این قبیل دانشجویان حضور در کلاسهای درس است. آنچه تأثیر این معضل را در نظام پژوهشی و جنبش نرمافزاری تولید علم مضاعف میکند این است که نوعاً استادان گروههای دانشگاهی نسبت به تأثیر فوقالعاده منفی اشتغال دانشجویان در مقاطع ارشد و دکتری بیتوجه هستند.
استادان گروههای دانشگاهی نسبت به تأثیر فوقالعاده منفی اشتغال دانشجویان در مقاطع ارشد و دکتری بیتوجه هستند |
** همپوشانی دروس ارشد و کارشناسی
در سطح دروس، آنچه نوعاً هم مشاهده میشود و هم مورد شکایت برخی دانشجویان قرارمیگیرد همپوشانی بسیار زیاد دروس ارشد با کارشناسی است.
نکته بعدی میزان تعامل و بحث و گفتگوهای درون کلاسی و برون کلاسی است. افزون بر آنچه امکان تعامل و بحث و گفتگو بر سر برخی مطالب بحثانگیزی که به ذهن دانشجوی تحصیلات تکمیلی میآید فوقالعاده مهم است. و اهمیت فوقالعاده این مکان از آنروست که این قبیل دانشجویان از میان خیل عظیمی از فارغالتحصیلان کارشناسی غربال شدهاند تا از ورزیدگی نظری بسیار بیشتری جهت صاحبنظر یا صاحبنظریه شدن برخوردارشوند. شاید درنگی بر تمایز دورههای کارشناسی از تحصیلات تکمیلی، بدانگونه که در عرف بینالمللی دانشگاهی رایج است، در اینجا سودمند باشد.
** تفاوت اصلی دوره کارشناسی و ارشد
در این عرف، نوعاً دورههای کارشناسی جهت آشنایی عمومی و وسیع در حوزة مربوطه، به منظور ایفای نقشی در مشاغل اجرایی، خدماترسانی، تولیدی، آموزشی، مدیریتی و امثال آنها، و جهت رفع نیازهای وسیع در سطح کشور طراحی شدهاند. و مطابق همان عرف، دورههای کارشناسی ارشد از طرفی جهت رفع نیازهایی بسیار محدودتر اما با توانایی و احاطة کارشناسی بسیار بیشتر برای زمینهها و موقعیتهای محدود شغلی طراحی و هدفگذاری شدهاند.
بهعلاوه، این دورهها همچون پل رابطی عملکرده دانشجو را برای مقطع دکتری آماده میکنند. اما دورة دکتری تخصصی بنیاناً دورهای است که مآلاً قرار است در آنها محققانی تربیت شوند تا گرههای کور اندیشهای و نظری را مورد تحقیق و تفحص قراردهند.
و دقیقاً بهعلت همین هدف بسیار خاص است که تعداد بسیار کمی از افراد نوعاً علاقهمند به طی این دوره میشوند. طی این دوره به افراد هیچ نوع توانایی اجرایی، مدیریتی، آموزشی، و تولیدی اضافهنمیشود، مگر برحسب تصادف و بهطور بسیار غیرمستقیم. افراد بیش از هر چیز در این مقطع یاد میگیرند چگونه در مبادی یا مرزها یا معضلات و نقاط کور حوزه خود به کاوش بپردازند. در واقع، در این مقطع است که دانشجو مستقیمترین و مرتبطترین کارآموزی مفید و مؤثر برای پیوستن به جنبش نرمافزاری تولید علم را میبیند.
اگر در مقطع کارشناسی، کثرت دانشجویان به تنهایی میتوانست عامل بازدارندة استادان از تعامل و بحث و گفتگو با دانشجویان باشد در اینجا دیگر هیچ مانع جز نقش همان علل و عوامل رویهمرفته عقیمساز مذکور وجود ندارد |
با این مقدمات، اینک از خود سؤال کنیم: استادان نوعاً چه میزان امکان و فرصت بحث و گفتگو و تعامل به دانشجویان مقطع دکتری میدهند؟ به زحمت میتوان در این مورد میان دانشجویان دکتری با انشقاق و اختلافنظر مواجهشد. آنها متأسفانه تجربة رویهمرفته یکسانی دارند. اگر در مقطع کارشناسی، کثرت دانشجویان به تنهایی میتوانست عامل بازدارندة استادان از تعامل و بحث و گفتگو با دانشجویان باشد در اینجا دیگر هیچ مانع جز نقش همان علل و عوامل رویهمرفته عقیمساز مذکور وجود ندارد: توانایی علمی، وظیفهشناسی اخلاق حرفهای، انگیزهمندی یا غیرتمندی وطنی یا اعتقادی، و بالاخره فراغت فکر و خیال استادان.
** معضلی به نام ارزیابی
معضل فقدان بحث و گفتگو و تعامل منحصر به محاوره و مشافهة درونـکلاسی و برونـکلاسی نمیشود. این معضل بزرگ خود را یکبار دیگر هنگام ارزیابی درس توسط استادان نشان میدهد. همانطور که میدانیم عرف مقبول و متعارف بینالمللی این است که ارزیابی تمام یا اکثر دروس مقطع ارشد تماماً یا اکثراً با ارزیابی مقالات دانشجویان صورتمیگیرد. البته بعضاً برخی از استادان ترکیبی از مقاله و ورقه امتحانی را مورد ارزیابی قرارمیدهند.
عرف مقبول و متعارف بینالمللی این است که ارزیابی تمام یا اکثر دروس مقطع ارشد تماماً یا اکثراً با ارزیابی مقالات دانشجویان صورتمیگیرد |
همچنین، عرف متعارف جهانی، ارزیابی دروس مقطع دکتری را کاملاً منحصر به ارزیابی مقالات دانشجویان میکند. اما ارزیابی مقالات جهت تعیین نمرة درس دانشجو یک بخش ماجراست. بخش مهم دیگر، بازخوردی است که دانشجو از اظهارنظرات انتقادی یا اصلاحی استاد در جایجای مقالهاش دریافت میکند. روشن است که این بازخورد برای تربیت و آزمودگی هر چه بیشتر دانشجو نقش مهمی ایفا میکند. با این توضیحات، اینک از خود سؤالکنیم چند درصد دانشجویان در کل کشور چنین بازخوردی را، صرفنظر از کیفیت آن، اساساً دریافتکنند؟
گذشته از استثنائات قابل انتظار، پاسخ رویهمرفته یکسانِ دانشجویان بسیار اسفناک است. بررسی دقیق اینکه عدم دریافت بازخورد معلول عدم اظهارنظرات انتقادی یا اصلاحی استاد روی مقاله است و یا اینکه مقاله اساساً مطالعه و بررسی نشده است کار رویهمرفته دشواری است. لیکن این مقدار را میتوان با اطمینان اظهارکرد که استادانی که مقالات را اساساً نمیخوانند در اقلیت نیستند.
** وضعیت شگفت انگیز رسالههای ارشد و دکتری
اینک نوبت آن رسیده تا آنچه از دور امر بسیار پیچیده و دشوار و پرهیبت به نظر میرسد مورد درونکاوی و تحلیل قراردهیم: وضعیت بسیار شگفتانگیز رسالههای ارشد و دکتری. زیباکلام این مسئله را در پنج مسئله بررسی کرده است: 1- چگونگی انتخاب و تصویب موضوع رساله و استادان راهنما و مشاور، 2- چگونگی انجام راهنمایی و مشاوره، 3- چگونگی ارزیابی رساله، 4- چگونگی برگزاری جلسة دفاعیه، 5- چگونگی و کیفیت حاصلکار.
1. چگونگی انتخاب و تصویب موضوع رساله و استادان راهنما و مشاور
دانشجو عموماً با مشورت استاد یا استادانی، موضوعی را برای پژوهش رساله انتخاب میکند و سپس با مذاکره و مشاورة نزدیکِ یکی از آنها، فرم طرح اولیه را تکمیل کرده با ذکر نام وی به عنوان استاد راهنما تسلیم گروه میکند تا در شورای تحصیلات تکمیلی طرح و تصویب شود.
ندرتاً پیش میآید که عنوان و موضوع و جزئیات طرح و استاد راهنما بیهیچ قید و شرطی و جرح و تعدیلی در شورای مربوطه تصویب شود. بعضاً شورای تحصیلات تکمیلی گروه عنوان پیشنهادی و یا برخی مطالب مندرج در طرح اولیه پیشنهادی و هم یا استاد راهنمای پیشنهادی و ندرتاً هر سه را بدون جلب نظر موافق دانشجو تغییراتی داده، سپس تصویب میکند.
ندرتاً پیش میآید که عنوان و موضوع و جزئیات طرح و استاد راهنما بیهیچ قید و شرطی و جرح و تعدیلی در شورای مربوطه تصویب شود. |
عموماً به دانشجو پیشنهاد میشود برای تصویب طرحش لازماست تغییراتی را یا در عنوان یا در مطالب مندرج در طرح اعمال کند. در این صورت، دانشجو با توجه به توضیحات شفاهی مدیر گروه اقدام به جرح و تعدیل میکند. و مجدداً طرح در نوبت شورا قرارمیگیرد. در این مرحله گاه با یا بدون برخی جرح و تعدیلهایی که شورا خود اعمال میکند طرح اولیه تصویب میشود و گاه رضایت شورا جلب نمیشود و طرح برای اعمال جرح و تعدیلهای مورد نظر شورا به دانشجو عودت میشود. گاه این رفتوآمد طرح اولیه شش هفت ماه بهطول میانجامد. اما بهنظرم اکثر موارد ظرف دو سه ماه خاتمه میپذیرد.
** دانشجوی زرنگ! و عبور از پل صراط
خوان بعدی تهیه و تحویل و تصویب طرح تفصیلی است. قدری شبیه فرآیند تصویب طرح اولیه، اما طرح تفصیلی هم باید مطابق عرفِ تقریباً گروههای دانشگاهی در شورای مربوطه طرح و بحث شود. در اینجا بسیار دشوار میتوان گفت که چقدر دانشجو باید بدود یا معطل بماند تا بالاخره طرح تفصیلیاش نیز تصویبشده، بتواند کار رسالهاش را تحت هدایت استاد راهنما و مشاورة استاد مشاور شروع کند.
کوتاهترین مدت را شاید بتوان یک ماه و بلندترین را شاید بتوان پنج شش ماه تخمین زد. از موارد استثناء یا نادر که بگذریم، مدت زمانی که تصویب طرح اولیه و طرح تفصیلی بر روی هم میگیرد عموماً کمتر از سه ماه و بیشتر از شش هفت ماه نخواهدبود.
دانشجویان نوعاً میدانند که کدام اساتید اصولاً برای رساله دقیق و سختگیر و وقتگذار هستند و کدام سهلانگار و پرمشغله و بیتوجه به کیفیتکار. کدام سطر به سطر رساله را بادقت میخوانند و اظهارنظر میکنند و اشکال میگیرند، و کدام حتی وقت کافی ندارند و یا اهمیت نمیدهند و یا سوادش را ندارند که دستکم فصل نتیجهگیری رساله را با دقت بخوانند و با اظهارنظر انتقادیشان نقشی در تقویت و بهبود رساله ایفا کنند.
دانشجویان نوعاً میدانند که کدام اساتید اصولاً برای رساله دقیق و سختگیر و وقتگذار هستند و کدام سهلانگار و پرمشغله و بیتوجه به کیفیتکار. کدام سطر به سطر رساله را بادقت میخوانند و اظهارنظر میکنند و اشکال میگیرند، و کدام حتی وقت کافی ندارند |
کدام بیشتر به دنبال حقالزحمه و امتیاز برای ترفیع، و نتیجتاً مایه تسهیل و تسریع بسیارِ عبور از سه خوان رساله میشوند و کدام درست برعکس! کدام هنگام نمره دادن به رساله، حیثیت خود را عمدتاً لحاظ میکنند و بنابراین با گشادهدستی حیرتانگیزی حقکشی جدی و علنی کرده بالاترین نمره ممکن را عطا میکنند، و کدام هنگام نمرهدادن به رساله، گویی میخواهند از پل صراط عبورکنند.
کدام بدون خواندن و یا با خواندن سرسری طرح اولیه و طرح تفصیلی آن را امضا میکنند و دیگر با دانشجو هیچ کاری ندارند تا هنگامی که رساله حاضر و صحافیشده، آماده جلسه دفاعیه است و امضای سوم را هم برای اجازه دفاع بدون خواندن رساله و یا با نگاهی بسیار سرسری به آن میدهند، و کدام درست برعکس! کدام استادان علاوه بر دستکم دو سه شغل و مسئولیت کاری دیگر، عهدهدار راهنمایی و مشاوره دهها رساله دیگر در اینجا و آنجاست و بنابراین وقت سرخاراندن ندارند، و کدام درست برعکس!
دیپلماسی علم و فناوری
دانلـــود// در این فیلم مهمترین مشکلات امروز علم در دانشگاه آمده است// دیدار نخبگان با رهبر انقلاب
کدام استادان نه نیازی به خواندن دستکم دو سه مقالة جدی پژوهشی در ماه و دستکم یک جلد کتاب در سال، در حوزة تخصصی خود میبینند و نه فرصت خواندنشان را هم دارند (موسوم به استادان مردابی)، و کدام درست برعکس!
آری دانشجویان تحصیلات تکمیلی همگی همه این قواعد بازی را میدانند و بهنحو فاجعهآمیزی عموماً آنها را رعایت میکنند. و فاجعهآمیز بودن رعایت این قواعد در این نکتة حساس نهفته است که بنا بوده اینان با انجام این دو پژوهش نسبتاً مفصل زیرنظر استادی دقیق و کارکشته و باسواد و اهل تحقیق، صاحبنظر و صاحبنظریه شوند و یاد بگیرند از این پس روی پای خود بایستند و پژوهشهای مستقل نظریهپردازانهای را به ثمر برسانند. اما اینک یادگرفتهاند هوشمندی خود را صرف شناخت این قواعد و رعایت آنها کنند تا با حداقل تلاش فکری و کمترین ورزیدگی نظری هر چه سریعتر از این خوانهای عمرتلفکن و انگیزهکش رهایی یافته، به کسب مدرک مورد نظر نایلشوند.
ادامه دارد...
* گزارش از محمدرضا حیاتی
خبر مرتبط::
* بازشناسی چالشهای اقتصاد دانش بنیان در ایران- بخش اول
* بازشناسی چالشهای اقتصاد دانش بنیان در ایران- بخش دوم